چرا رها کردن درد داره و چطور میشه ترس از دست دادن رو تبدیل به یه فرصت کرد برای رشد و پیشروی در زندگی دلخواهمون؟! اگه ترس رها کردن دارید و وابستگی به آدما و اشیا یکی از نقاط تاریک وجودتونه این اپیزود میتونه کمکی باشه براتون که در برابر درد از دست دادن و رها کردن به شیوه متفاوتی نسبت به گذشته رو به رو بشید. این نقطه از نقاط تاریک وجودی انسان رو میشه در دسته تاریکی های مینیمالیسم قرار داد چرا که کمتر بهش پرداخته میشه.
وقتی از مینیمالیسم حرف میزنیم، میریم سراغ کمد لباسهامون، آشپزخونه، کتابخونه، یا فایلهای دیجیتالمون. ظاهراً همه چیز ساده به نظر میرسه: «این رو نگه دار، اون رو دور بنداز.» اما یه جایی هست که قوانین مینیمالیسم به چالش میخوره: حافظه. امروز میخوایم درباره خاطرات صحبت کنیم. میدونیم که نباید اجازه بدیم خاطرات ما رو کنترل کنن. هم درباره خاطرات و هر مقوله دیگه ای نباید این اجازه رو داد. نباید اجازه بدیم تحت کنترل بمونیم. باید افسار زندگی و ذهن خودمون رو به دست بگیریم و اینجاست که بهتره تعریف جدیدی از مینیمالیسم ذهنی رو ارائه بدیم. توی این اپیزود از مینیمالیسم ذهنی و پاکسازی ذهن و خاطرات صحبت کردیم.
ما در عصری زندگی میکنیم که انگار خالی بودن یه جور گناهه. جالبه که وقتی از "خالی شدن" حرف میزنیم، اولین واکنش بیشتر مردم ترسه یا یه جورایی با ترس مرتبطه. ترس از خلأ یکی از کهنالگوهای اصلی انسانه. این ترس به قدمت خود تمدن بشریه. توی این اپیزود سه نوع ترس اصلی رو در رابطه با خلأ رو بررسی کردیم و برای آشتی با ترس از خالی بودن و مواجهه با ترس تنهایی و خلأ راهکارهای متفاوتی رو آموزش دادیم. در انتهای این اپیزود خواهید دید که مینیمالیسم چطوری در زمینه مواجهه با ترس ها میتونه به کمک ما بیاد.
یه احساسی که گاهی به عنوان کسی که سبک زندگی ساده و یا سبک زندگی مینیمالیستی رو انتخاب کرده به سراغمون میاد و نمیدونیم دقیقاً باید چطور باهاش کنار بیایم: غریبهای بودن در یه شهر آشناست! احساس تنها بودن در مسیری که به عنوان یه مینیمالیست یا ساده گرا انتخاب کردیم. این تنهایی از جایی شروع میشه که میبینی نمیتونی با اطرافیانت درباره دغدغههات حرف بزنی. وقتی که دیگران نمیفهمن چرا یه کمد نیمه خالی برات آرامشبخشتره تا یه کمد پر از لباسهای جدید. یکی از سختترین بخشهای این مسیر، مواجهه با قضاوتهای دیگرانه و توی این اپیزود درباره این صحبت کردیم که چطور میشه با این قضیه رو به رو شد تا در حیطه روابط اجتماعی و سلامت روان آسیب ندید.
بعضی وقتها نمیشه رها کرد. بعضی وقتها اون رشتههای نامرئی وابستگی انقدر محکمن و انقدر نامحسوس ما رو گیر انداختن که با هیچ منطقی نمیشه بریدشون. شاید یکی از سخت ترین بخش های مینیمالیسم رهایی از وابستگیهای عاطفی باشه. توی این اپیزود چندتا از نشانه های وابستگی سالم و ناسالم رو بهتون گفتیم که بتونید برای خودشناسی از این اطلاعات استفاده کنید و از یه راز بزرگ در این حیطه هم پرده برداری کردیم.
زندگی ساده داشتن همیشه یه انتخاب آزادانه نیست! گاهی وقتا ممکنه شما به اجبار و یا تحت تاثیر مد تصمیم به مینیمالیست شدن بگیرید. داشتن زندگی ساده و بدون وسایل میتونه یه مکانیسم دفاعی باشه! اما چطوری و چرا؟! توی اپیزود شش به بررسی مینیمالیسم موقعیت پرداختیم. مینیمالیسمی که از روی اجبار، مد یا تحت یک مکانیسم دفاعی وارد زندگیمون شده. اگه شما یا اطرافیانتون یک مینیمالیست اجباری هستن شنیدن این اپیزود میتونه براتون خیلی جالب باشه!
بیشتر افراد در اولین مواجهه های خودشون با مقوله مینیمالیسم و مینیمالیست شدن یه سوال مشترک دارن و این سوال اینه که: اگه پشیمون بشم چی؟! هر انتخابی در هر شرایطی نیازمند بررسیهایی هست که اگه انجام نشه تبعات جبرانناپذیری رو خواهد داشت. فرقی نداره مینیمالیسم باشه یا تصمیم برای مسافرت، نقل مکان، ازدواج، شغل، بچهدار شدن و... اگه ترس از پشیمانی برای تغییر سبک زندگی و یا پشیمانی از دور ریختن وسایلتون یا پاکسازی مینیمالیستی دارید شنیدن این اپیزود رو به شما پیشنهاد می کنیم.
ما چرا وارد زندگی مینیمالیستی شدیم؟! مینیمالیست بودن و سبک زندگی مینیمالیستی داشتن سخت به نظر میرسه! چون برعکس جریان آب شنا کردنه. همه دارن اضافه میکنن، تو داری کم میکنی. حقیقت اینه که سیستم برای ما یه بازی طراحی کرد. بازی داشتن و جمع کردن. بازی ثروتمند شدن و خریدهای بی پایان. بازی داشتن داشتن و داشتن و اضافه شدن. بازیای که توش قرار بود با داشتن، برنده بشیم اما ما با نداشتن باختن رو برنده شدیم! مینیمالیست بودن یه باخت برنده ست. ما یه بازی بزرگ رو به نفع خودمون باختیم! توی اپیزود هشت متوجه میشید چطوری ما با مینیمالیسم طعم آزادی رو چشیدیم...
گذشته پر از جزئیاته. ما حتی وقتی ورود میکنیم به زندگی مینیمالیستی و کلی از افکار و وسایلمون رو حذف یا پاکسازی میکنیم، گذشته رو به صورت کاربردی نمیتونیم از بین ببریم. همه ما سایههایی رو از گذشته داریم که حتی توی زندگی افرادی که کاملا پاکسازیهای لازم رو انجام دادن هم خودشون رو نشون میدن. آشتی با سایه های گذشته و تاریکی های درون همراه با شفای اشتباهات با درک و پذیرش خود موضوع اپیزود هشت یعنی اپیزود آخر فصل سه هست.