انسان همواره برای دستیابی به یک زندگی خوب و سرشار از آرامش در تلاش و تکاپو بوده است. همه ما تجربیات گوناگونی در تلاش کردن و بی ثمر شدن تلاش هایمان داشته ایم. گویی زندگی و متعلقاتش افسار ما را در دست گرفته و به هر کجا که دلشان می خواهد می کشانتمان و در نهایتِ این کشاکش چیزی هم عایدمان نمی شود. حتما برای شما هم این سوال پیش می آید که چطور ممکن است اینهمه تلاش و صبوری کرد اما نتیجه ای نگرفت. در این مقاله اختصاصی از تیم مینیمال شیم به شما خواهیم گفت که چگونه می توان افسار زندگی را به دست گرفت و بیشترین بهره را از آن برد.
انرژی های درون آدمی مدام در حال تکثیر شدن هستند. اینکه چه بخش هایی را رشد می دهیم و به تکثیرشان دامن می زنیم نکته ای است که باید به آن توجه کرد. تصور کنین وارد یک اتاق تاریک می شوید. به جای اینکه لامپ را روشن کنید به اینکه چقدر این اتاق تاریک و ترسناک است فکر کنید. در این فکر غرق شوید و تصوراتتان قوی تر شود. احتمالا هیولایی را تصور می کنید که به سویتان می آید. با او وارد جنگ می شوید یا از دستش پا به فرار می گذارید و در نهایت دلیلی که به خاطر آن وارد اتاق شده اید را کاملا از یاد می برید. همه اینها در حالی است که می توانید با زدن کلید برق، چراغ اتاق را روشن کنید. این موضوع در یک مثال ساده به راحتی قابل درک است اما در زندگی واقعی بسیار سخت به نظر می رسد. مثلا برای شخصی که زیر فشارهای اقتصادی در حال له شدن است گفتن چنین جملاتی اصلا کارساز نخواهد بود. اما حقیقت این است که به همین سادگی می توان از تاریکی رها شد. به این شرط که راه حل، پاک کردن صورت مسئله نباشد. راهکارهای زیادی در فضای مجازی، در کتاب ها و بسیاری از سخنرانی های انگیزشی یافت می شود. اما همه آن راهکارها معمولا به پاک کردن صورت مسئله مختوم می شوند. تعداد منابع بسیار اندکی هستند که به عمق مسئله می پردازند و با ریشه یابی درست ارائه راهکار می کنند.
مقاله اختصاصی مینیمالیسم برای رسیدن به ماکسیمالیسم واقعی! را بخوانید
زمانی که انسان روی نقاط تاریک زندگی اش تمرکز می کند در حقیقت به آن نقاط تاریک اهمیت بیشتری را قائل است و همین نیز باعث تکثیر و قوی تر شدن آن نقاط می شود. در مقابل اگر در کنار تاریکی های ذهنمان به روشنایی ها (هرچند کم) توجه نشان دهیم فرایند تکثیر در این بخش هم انجام می شود. باورش سخت و انجام دادنش سخت تر است. ما خوب این را می دانیم. اما تنها با امتحان کردن آن است که می توان تاثیر شگرف آن را دید. چطور می توان چنین توانمندی بزرگی را به دست آورد؟ پیشنهاد ما مثل همیشه مینیمال شدن است.
بارها گفته ایم که زندگی به سبک مینیمالیسم ما را غنی می سازد. و انسان غنی در مینیمالیسم یعنی انسانی که زندگی خود را بر پایه پر اهمیت ترین نیازهایش بنا ساخته و کیفیت زیست او ارجحیت فراوانی بر کمیت آن دارد. از نظر ما یک مینیمالیست محدود به داشتن وسایل کمتر نیست. در حقیقت یک مینیمالیست شخصی است که می تواند هزاران چیز داشته باشد در صورتی که به همه آن چیزها احتیاج داشته باشد. تا زمانی که دارایی اش آسایش او را مختل نسازد. فردی که نیازهای خود را می شناسد بالطبع نقاط تاریک کمتری در ذهنش وجود دارد و نقاط روشن جایگاه والاتری را در افکار او به خود اختصاص می دهند. چرا که مینیمالیست ها بیشتر روی نقاط روشن زندگیشان تمرکز می کنند. آنها مدام در حال حرکت و همیشه در جریان و عرض زندگی قرار دارند. هر پیشامدی را بررسی و تحلیل می کنند و به همه چیز با فیلتر مینیمالیسم می نگرند. اینکه «یک انتخاب در بهبود و پیشرفت زندگی من و اطرافیانم چه تاثیرات مثبتی می تواند داشته باشد، چه نیازهایی را برطرف می کند و چه تغییراتی را در زندگی ام می تواند ایجاد کند.»
کارِ ما بررسی مسیرهاست؛ پیش از حرکت!
در فرایند تحلیلِ یک انتخاب، زمانی که می گوییم به تاثیرات مثبت آن فکر می کنیم در حقیقت منظور ما در نظر گرفتن همه جوانب آن است. حقیقتا در را به روی هرگونه بدبینی و منفی نگری می بندیم اما نه به طوری که انتخاب کورکورانه و سهل انگارانه ای داشته باشیم. کار ما بررسی مسیرهاست. درواقع عواقب انتخابمان را در مسیرهای مختلف بررسی می کنیم و در همه این مسیرها نیازهایمان را ملاک قرار می دهیم. ممکن است یک چیز را انتخاب نکنیم چون از نظر ما زشت است. اما همان چیز از نظر شخص دیگری زیباست، پس توسط آن شخص انتخاب می شود. یک مینیمالیست روی چیزی برچسب نمی زند و فقط نیازش نسبت به آن را بررسی می کند. زشت بودن آن چیز تاثیری در رشد فردی او نخواهد داشت اما جمله «انتخاب من نیست» نه تنها قدرت انتخاب شما را نشان می دهد بلکه نگاه شما به اشیا وآدم ها را هم ارتقا می دهد. در حقیقت شما را تبدیل به شخصی می کند که تماما به وقایع اطرافش مسلط است. می داند در خانه اش چه چیزی مورد نیاز اوست. انتخاب هایش آنقدر حساب شده و دقیق هستند که انتخاب های بعدی را برایش آسان تر می کنند. چون این شخص صاحب سبک است. شما قضاوت نمی کنید، انتخاب می کنید نسبت به نیازهایتان.
تصور کنید در شرایطی خاص قرار دارید که باید انتخابی سخت را انجام دهید. شما به جای اینکه آن لحظه را با افکار بازدارنده ای که انتخاب را برایتان سخت تر می کنند و همینطور خودشان را تکثیر هم می کنند گلاویز شوید، تنها یک چیز را در نظر می گیرید؛ نیازتان را. شما انتخاب هایی که دارید را بررسی می کنید و متوجه می شوید که کدامیک کاملا مورد نیاز شما است یا کدامیک بیشترین نیاز را در شما برطرف می کند. این یعنی بررسی مسیرها. انتخاب این میز سبز در یک فروشگاه لوازم خانگی چه مسیری را در زندگی من ایجاد می کند؟ یا چه مسیری را هموارتر می کند. تصور کنید خانه تان را با تنالیته ای از رنگ سبز طراحی کرده اید. قطعا آن میز سبز انتخاب شماست. یا احتمالا یک میز سفید یا زرد. پس با دیدن میز قرمز آن طرف فروشگاه وسوسه نمی شوید و افکار وسواس گونه و فرایند انتخاب های سخت را در مغزتان تکثیر نمی کنید. چون که می دانید چه می خواهید. پیش از انتخاب، مسیری را که می توانید با آن انتخاب طی کنید را بررسی می کنید و در نهایت به سادگی انتخابتان را انجام می دهید. «اگر آن میز قرمز را بخرم باید کاناپه ها را هم عوض کنم و ... » این مثال بیشتر برای کسانی که رنگبندی و دکوراسیون خانه برایشان اهمیت دارد صدق می کند. اما شما وقتی تفکر مینیمالیستی دارید ناخودآگاه به این سبک زندگی دچار می شوید. نمی توانید زیبا نبینید و نمی توانید خوش سلیقه نباشید. حتما خیلی برایتان پیش آمده که با دیدن یک رنگ به اصطلاح جیغ که باب سلیقه شما هم نیست از خود بپرسید «وای کی همچین چیزی رو می خره. کی همچین سلیقه ای داره.» اما آن رنگ بد را در کنار رنگ های مکملش تصور کنید. حالا زیباست. مگر نه؟
"مینیمالیسم ما را مجبور به خوش سلیقه بودن می کند."
فرض کنید می خواهید یک میز ناهار خوری بخرید به قیمت 5 میلیون تومان. بزرگی آن میز می تواند قابلیت مثبتی باشد و در آنِ واحد می تواند قابلیتی منفی هم باشد. این بستگی به نیاز شما نسبت به آن میز دارد. اگر شما دو نفر باشید قطعا یک میز کوچک و جمع و جور مناسب و کافی خواهد بود. پس انتخاب شما یک میز کوچک و زیباست. اگر تعدادتان بیشتر از دو نفر باشد باز هم انتخاب شما نسبت به نیازتان انجام خواهد شد. در اینجا ما به جای اینکه از دید مثبت یا دید منفی برای انتخابمان استفاده کنیم در حقیقت نیازهایمان را بررسی می کنیم. مثلا به جای اینکه به قیمت آن توجهی داشته باشیم مستقیما نیاز خودمان را بررسی می کنیم. این مقوله زمانی آسان تر می شود که تمام اقلامی که دارید را هم همینطور انتخاب کرده باشید و در خانه شما هیچ چیز اضافی و به درد نخوری وجود نداشته باشد. جدا از پس اندازی که همیشه و در همه حال برای خودتان دارید نگرانی شما درباره قیمت اقلام بی معنی می شود چرا که خودتان را ارتقا داده اید و به جایی فراتر از مادیات قدم گذاشته اید. حتی افکار خودتان را ارتقا داده و اجازه نمی دهید مسائلی که ارزشی برای شما تولید نمی کنند در سرتان جایگاهی داشته باشند. حالا شما چه کار کرده اید؟ به جای اینکه ساعت ها خود را غرق در بازار کنید، نگران قیمت ها و توانایی خریدتان باشید و ... تنها نیاز خود را بررسی و انتخابتان را انجام داده اید. حالا این زندگی است که از شما پیروی می کند نه شما از زندگی. چرا که در هر زمینه ای قدرت انتخاب دارید.
تمام این موارد را درباره افکار و اهدافتان در نظر بگیرید. ببینید که اگر به جای منفی بافی فقط به نیازهایتان فکر کنید چه اتفاقی می افتد. خانه اول شما افکارتان است، و شما این خانه را با بینش و طرز برخوردتان با مسائل می چینید. دکوراسیون خانه اول ما از اهمیت بالایی برخوردار است. همین توجه و دقت به افکاری که در سرمان وجود دارند باعث تسلط ما بر وضعیت می شود. این تسلط در حقیقت به نوعی افسار زندگی را در دستان ما رها می کند و حالا این ما هستیم که به راحتی و با ذهنی سرشار از فضا برای ایده پردازی می توانیم زندگی را آنطور که می خواهیم بسازیم و دیگر در بسته یا مانعی را در برابرمان حس نکنیم. ذهن یک مینیمالیست در شرایط سخت یا متفاوت، همیشه یک راه کاربردی برای رفع مشکل یا بهتر بگوییم حل مسئله دارد. تا زمانی که اجازه ندهیم نقاط تاریک ذهنمان بیهوده افزایش بیابند، افسار زندگی در دستانمان خواهد بود و بعد از مدتی آن انرژی های تاریک قدرت حضور و تکثیر خود را از دست داده و افکار شما را ترک خواهند گفت.
تاریکی نتیجه عدم حضور نور است.
همه ما مخصوصا در شرایط کنونی کشورمان ایران، نیازمند امید و توانمندی ذهنی بیشتری هستیم. ما نیاز داریم که قوی بمانیم و خودمان و اطرافیانمان را از هرگونه عقبگرد و ناتوانی دور نگه داریم. برای این کار باید بتوانیم بیش از پیش خودمان را به آگاهی برسانیم و تلاش کنیم این آگاهی را نشر دهیم و به جای تکثیر اخبار منفی و حتی دروغ، امید و روشنایی را تکثیر کنیم. چرا که نور قدرتمند است و هیچ قدرتی در جهان نمی تواند در برابر روشنایی قد علم کند. تاریکی یک اتاق، یک شهر و یک جهان تنها با فشار دادن کلید برق روشن می شود. فراموش نکنیم که تاریکی نتیجه عدم حضور نور است!
برای آشنایی بیشتر با مینیمالیسم، تفکر و سبک زندگی مینیمالیستی حتما پادکست ها و مجله اختصاصی مینیمال شیم را دنبال کنید و به صفحات مجازی ما در اینستاگرام، یوتیوب و تلگرام سر بزنید.
نویسنده: تیم مینیمال شیم